رامسین کبریتی:اگرممنوع الفعالیت نباشم به ایران می آیم/نقشهای سینمای ایران را شریفی نیا تعیین می کند
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۸۹۳۴۹۱
فرهنگ > سینما - عصرایران نوشت:رامسین کبریتی بازیگر سینما که در سال ۱۳۹۵ به شبکه ماهوارهای جم در ترکیه پیوسته بودگفت: در حال حاضر در کانادا زندگی میکنم و در یک شرکت توریستی برای اخذ ویزای کانادا فعالیت میکنم و مشغول به گذراندن دوره نقاهت ممنوع الکاری هستم.
وی افزود: همان شبکه جم برای هفت پشتم کافی بود و دیگر حاضر نیستم با هیچ شبکه ماهوارهای فعالیت داشته باشم، اما اگر پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی داشته باشم و آن هم به شرط این که هیچ مشکل و ممنوعیتی در پی نداشته باشد کار میکنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کبریتی در مورد علت پیوستنش به این شبکه گفت: پس از بازی در سریال ستایش و به دلیل نداشتن هیچگونه پیشنهادی، یک سال و نیم بیکار بودم آن هم درست زمانی که این سریال ۶ ماه هرشب از تلویزیون پخش میشد و بسیار هم موفق بود، به جای این که پیشنهادهای بیشتری سراغم بیاید، متاسفانه فقط بیکاری نصیبم شد.
وی در ادامه بیان داشت: بعد از ستایش دو فیلم سینمایی به نام صفر به کارگردانی مسعود یزدانی فر و ترانه شرقی به کارگردانی احسان صدیقی بازی کردم که واقعا شرم دارم بگویم چه مبلغی برای بازی در این دو فیلم دریافت کردم؛ شاید باور نکنید برای فیلم ترانه شرقی ۲ میلیون و برای فیلم صفر ۴ میلیون تومان دستمزد گرفتم؛ هر فیلمی که به من پیشنهاد میشد در حد فیلمهای خیریه بود و پولی نداشتند که به ما پرداخت کنند، هر کس که نمیخواست پولی پرداخت کند سراغ من میآمد، دیگر اسمم خیرالله شده بود!
این بازیگر سینما و تلویزیون این چنین ادامه داد: زمانی که به شبکه جم رفتم تهیه کنندگان آن دو فیلم با من تماس گرفتند و کلی فحش و بد و بیراه نثارم کردند که من باعث شده ام فیلمشان توقیف شود، من هم بابت دستمزد ۲۰۰ میلیون تومانی که گرفته بودم شرمنده شان شدم (میخندد). من به هیچ سازمانی وصل نبودم و به میهمانیهای شبانه که در آن نقش تعیین میکردند نمیرفتم، نه میرفتم و نه بلد بودم.
کبریتی خاطر نشان کرد: زمانی که اعلام کردم میخواهم به ایران برگردم، یکی از دوستان من را به یکی از آقایان که در امنیت کشور هست وصل کرد، او به من گفت که ممنوع الکار هستم و مشخص نیست تا چه زمانی ادامه دارد، اگر به جایی و یا سازمانی وصل بودم مانند دیگر همکارانم میتوانستم کار کنم و مشکلی نداشته باشم.
وی اظهار داشت: آقای محمدرضا شریفی نیا تعیین کننده سینما و نقشها بود، او تعیین میکرد که چه کسی بازی کند و چه کسی بیکار شود؛ یا مدیران شبکه اسامی را رد میکردند و میگفتند که چه کسی باشد و چه کسی نباید باشد؛ روابط سینما آن قدر کثیف است که که ترجیح میدهم در موردش صحبت نکنم؛ چرا خانم یا آقای ۳۰ ساله نقش مادر و پدربرزگ را بازی میکنند در حالی که بازیگران پیشکسوت ما باید در خانه بیکار بنشینند؟
بازیگر سریال ستایش در ادامه عنوان کرد: این سیستم کثیف توسط خود عوامل سینما تشکیل و کنترل میشود، شریفی نیا یکی از این افراد بود که البته بیشتر بر سر زبانها هم افتاده بود، اما امثال او در سینما زیاد است؛ من به دنبال عوامل و اسامی دیگر نیستم، چرا که الان نه در سینما هستم و نه بازی میکنم، اینها تنها خاطراتی هست که گذرانده ام و دل پر دردی دارم، اما همیشه سکوت کرده ام و کنار نشسته ام و گذرا از آن گذشته ام، از این چیزها زیاد داریم؛ آدم داریم که حتی دیپلم هم ندارد، اما در دانشگاه تهران تدریس میکند و رئیس یکی از انجمنهای این دانشگاه است، از این آدمها زیاد داریم.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا سکوت کردید؟ گفت: با گفتن که درست نمیشود، یک دست که صدا ندارد، مهم اتحاد و هماهنگی است که بین بچههای سینما باید برقرار میشد، اما این اتحاد و هماهنگی هرگز برقرار نبوده است، وقتی که من همیشه از همکار خودم به عنوان یک پله استفاده میکردم و از روی او رد میشدم چه توقعی دارید که بتواند صدای من یا کس دیگری بلند شود؛ این اتحاد زمانی شکل میگیرد که همه با هم باشیم، همه یکرنگ باشیم و دست به دست هم دهیم؛ بازیگرانی که سالها است در سکوت در خانه نشسته اند، اما صدایی از آنها در نیامده و ظلمی که به آنها شده است و بعد از مرگشان اسمشان را میآورند و برایشان آن همههای و هوی میکنند، دیگر نوشدارو بعد از مرگ سهراب چه فایدهای دارد، من هم عضو کوچکی از دنیای سینما و دنیای بازیگری هستم.
رامسین کبریتی اذعان داشت: من الان خارج از گود هستم و در یک گوشه از دنیا زندگی آرامی را میگذرانم بلکه این تبعید و شرایط بد بگذرد، اما این تبعیض که بین ماها قرار دارد ناراحت کننده است، مگر بازیگران دیگر ما نمیروند و در کشورهای خارجی در فیلمهای خارجی بازی نمیکنند؟ چرا اینها ممنوع الکار نمیشوند؟ الان خیلی از افرادی که در جم بودند و پشت دوربین کار میکردند در ایران بدون هیچ مشکلی کار میکنند و میگویند که صدایش را در نیاورید، فقط افرادی که جلوی دوربین بودند ممنوع الکار شده اند و این تبعیض است؛ خیلی از بازیگرانی که در ایران هستند در فیلمهای خارجی در کنار بازیگران بی حجاب بازی میکنند و یا حتی در کنسرتهای خارجی در کنار افرادی که مشکل دار هستند دیده میشوند، چرا اینها ممنوع الکار نمیشوند، اما ما ممنوع الکار میشویم، من فکر میکنم اشتباهی کرده ام و دارم تاوانش را میدهم.
وی در ادامه بیان داشت: زمانی که ایران بودم، به من هم گفتند که ممنوع الکار هستم و این دلیل بیکار بودنم است، اما کسی از داخل ایران من را به شبکه جم نفرستاده است، فقط میگفتند که، چون ممنوع الکار هستم به شبکه جم بروم، من هم به دلیل این که بیکار بودم ترجیح دادم که به این شبکه بروم و کار کنم.
بازیگر سریال سایش گفت: من هیچ فیلمی بازی نکرده ام که خلاف شرع و عرف جمهوری اسلامی ایران باشد، فقط بازیگران خانم بی حجاب در فیلم حضور داشته اند که باز هم میگویم این اتفاق برای خیلی از بازیگران دیگرمان که در ایران هم زندگی و کار میکنند افتاده است.
وی در ادامه عنوان داشت: من هویتم و هرچه دارم را از ایران گرفته ام، در کنار مردمم کار کرده ام و آنها بوده اند که من را نشان دادند، حالا هم چه بخواهم و چه نخواهم ممنوعیت کاری هست و باید بپذیرم، در حال حاضر هم به دلیل اینکه اجازه کار در ایران را ندارم تصمیم ندارم برگردم، در این گوشه از دنیا میمانم و در شغل دیگری به دور از سینما فعالیت خواهم کرد، البته اگر فیلمی پیش بیاید که مشکلی نداشته باشد و به من لطمهای نزند کار میکنم، اما ترجیح میدهم این دوره ممنوعیت کاری را به یک کار دیگری مشغول باشم تا ببینیم چه وقت بخشیده میشوم.
رامسین کبرتی در پایان گفت: خانم رابعه اسکویی به ایران برگشت، اما من آدمها و روابط اینگونه نداشتم که در فرودگاه به استقبالم بیایند و قول بدهند که هیچ مورد و مشکلی ندارم، متاسفانه من از این روابط ندارم؛ طبعا اگر ممنوعیت کاری من را ببخشند و اجازه کار به من را بدهند هر چه سریعتر به ایران برمی گردم.
1717
کلید واژهها : تلویزیون های بیگانه - تلویزیون - شبکههای ماهوارهای فارسی - بازیگران سینما و تلویزیون ایران -منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تلویزیون شبکه های ماهواره ای فارسی بازیگران سینما و تلویزیون ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۹۳۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفافسازی کند
حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کردهاند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمیسازند، در واقع خود آگهیها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه میدید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفتهاند برنامه بعدی.
تلویزیون شفافسازی کنداگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش میآید که صداوسیما در شکل کلی سهامدار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخگوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمیگویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغکنندگان آن را میبینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجهبه ساعات پخش در میانبرنامهها یا بین نیمههای فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه میکند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تکمحصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام میدهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.
همینجا چند سرفصل وجود دارد که میشود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب بهاتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی میسازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.
دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و میتوانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز میکند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گرانبهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.
فقط یک نکته دیگر میماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامههای گفتوگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان میدهند که دغدغه زنان خانهدار این سرزمین خلاصه میشود در پوره سیبزمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید میکنم که آن تبلیغات میتواند در برنامههای آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامههای منظور است.)
دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنشها و واکنشها، برنامهسازیها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین میشد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زدهاند باید برای تکتک اقدامات پاسخگو باشند.
هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینماهمانطور که همه میدانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریدهاند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه بردهاند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شستهاند و در سکوت نشستهاند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». بههرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود میخواهد همان میکند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایهگذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایهگذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و بهاندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرفکننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.
تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. بهخاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانهترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی میرفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذابآور بوده و پیتر بروک صحبت میکند و از سرمایهگذاران و گروههای تبلیغاتی میخواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سالها پیش این ویدئو را دیدیم.)
قاعده سریال ها و پخشهای جهانی و تلویزیونها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقهای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغکننده دیده شود... (باز هم تأکید میکنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درسهای تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل میشود.
تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره میخورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.
توجه به تولید ملی و بهرهمندی تولیدکنندگان که سالانه میلیونها نفر از خدماتشان استفاده میکنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیدهای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بیاحترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات میکنند باید سرمایهگذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تندادن تمام به خواسته سرمایهگذار که احتمالاً خواستهای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایهگذاریاش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.
تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصلهایی است که میتوان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705